ارشان مشغول ناخنک زدن به سالاد ماکارانی
...
خرس کوچولوی مهربون سوار ماشين پایی
...
ارشان و ماشین پایی
ارشان جون بعد از اينکه پانيذ کوچولو بهش اجازه داد، بالاخره سوار ماشین پایی که مامان و بابا براش خريده بودند شد. ارشان تو اسباب بازیهاش عاشق ماشیناشه و علاقه ای به عروسکها و ... نداره. الهی فدات شم ...
ارشان جون
تم تولدم خرسهای مهربون بود اما جالب اينکه توی فيلمی که از موقع متولد شدنم داریم، يکی از خانم پرستارها که داره منو تر و تمیز می کنه به بقيه می گه: مثل کارتون خرسهای مهربون می مونه؟! حالا اين یعنی چی نمی دونم؟ ...
بدون عنوان
تولد حسن هم آبانه. حسن متولد 8 آبانه و من 17 آبان. مامان فریبا حسن را خيلی دوست داره و دوست داره منم مثل او پسری مؤدب، مهربان و خوب باشم. ...
ارشان و عمو عباس
عمو عباسم امسال در رشته اقتصاد دانشگاه قم قبول شده يعنی هم رشته بابامه. چون تولدم تهران بود، او هم خودشو رسوند. ...
حدیثه- دختر دایی مامان فریبا (دختر دایی علی)
...
پانيذ کوچولو
طبق معمول پانيذ اول بايد وسايل منو استفاده کنه بعد که خسته شد اونو به من بده. چه کار می شه کرد؟! ...
آخر تولد
ارشان در آخر مجلس تولدش، خواب آلود و خسته مشغول شير خوردن ...
